خلق دانش: آفرینش آینده
موج چهارم: موج خلاقیت
موج چهارم، موج خلاقیت است. اگر بهدنبال سه موج الوین تافلر یعنی انقلاب کشاورزی یا یکجانشینی، انقلاب صنعتی یا زندگی کارخانهای و انقلاب ارتباطات یا زندگی دیجیتالی بخواهیم از موجی سخن بگوییم، آن موج همان خلاقیت است یعنی اگر در عصرفراصنعتی یا ارتباطات، دانش و دانایی مطرح بود تا جایی که به موج سوم، موج دانایی گفتند، در فردای جهان (که نشانههای ضعیف آن همین امروز هم پیداست) چیزی که قدرت و ثروت بیشتر میآورد، خلاقیت است.
اگر زمانی، کشاورزی جای دامداری و شکارگری آمد، سپس صنایع کارخانهای دست بالا را در اقتصاد کشورها و جهان یافتند و آنگاه تولید و انتقال دانش بر مبنای فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی، فناوری اصلی خلق ثروت و قدرت بود، اینک در حال حرکت به سمت جهانی هستیم که خلاقیت در آن تعیینکننده خواهد بود. از نظر صنعتی، صنایع خلاق اعم از صنایع فرهنگی، هنری و نوآورانه به مهمترین عامل قدرت و ثروت افراد و کشورها بدل میشوند. سهیل عنایت الله، آیندهپژوه مشهور نیز به این عصر، عصر معنویت می گوید اما آنچه از معنویت مراد میکند، به معنای خلاقیت نزدیک است.
قدرت و ثروت در فردای جهان، بیش از هر چیز با صنایع خلاق به دست می آید.
خلاقیت: ارزش مسلط آینده
هر موج، مهر خود را بر همهی عرصهها میکوبد. همانطور که در موج دوم، خانوادههای هستهای، شهرهای صنعتی و نیروی کار صنعتی (کارگر/کارخانه دار)، به جای خانوادههای گسترده، زمینداران و رعیتها پدید آمدند و همان گونه که در موج سوم، تجارت و بازار رقابت به واقع جهانی شد و کانالها و شبکههای ارتباطی مجازی جهانی، جای روزنامههای محلی و رقابت کسبوکارهای محلی را گرفت، در انقلاب چهارم صنعتی، دیگر با شهرهای خلاق، جامعهی خلاق، آموزش خلاق، شرکتهای خلاق، کسبوکارهای خلاق و نیروی کار خلاق روبه رو خواهیم بود. اینها دست بالا را در تولید ثروت و قدرت خواهند داشت. بنابراین ما باید پیشاپیش به استقبال چنین جهانی برویم.
اگر در موج نخست، روستاها و در موج دوم، مجتمعها و شهرکهای صنعتی و در موج سوم، مناطق نوآور مانند سلیکونولی موتور پیشرفت و انباشت و تولید ثروت و قدرت بودند، در جهان فردا، شهرها قلب تپندهی اقتصاد کشور هستند. باید شهرهای خلاق با برندهای خاص مثل شهر هنر، شهر باستانی، شهر استارتآپی و مانند اینها داشته باشیم. هر شهر باید به نام و نشانی از خلاقیت مشهور شود تا ارزشآفرینی کند. شهرها باید هویت داشته باشند تا نامی بر اساس آن هویت در چشمانداز شهر عنوان شود و برای برندسازی، تجلی آن هویت و خلاقیت و خاص بودن جهانی آن شهر در آوازهی آن، سیاستگذاری مناسب و برنامهریزی صورت گیرد.
اما پیشزمینههایی لازم است برای بازآفرینی شهرهای خلاق و در نتیجه، خلاق ساختن اقتصاد کشور. نهادها و قوانینی هستند که بستر خلاقیت میشوند و در هر صورت، افرادی خلاق هستند که دانش از رهگذر آنان پدید میآید. افراد خلاق، دانش خلاق دارند اما دانش خلاق چگونه دانشی است؟
مطلب پیشنهادی: آشنایی بیشتر با دوره خلق ثروت، کلیک کنید.
دانش خلاق
دانش اگر شرایطی همچون اجتماع، سنت و ارتباطات علمی فراهم باشد، سرانجام از رهگذر افراد خلاق بیان میشود.
تفکر خلاقانه برای تولید دانش، نیاز است.
دانش تولیدشده را گروهی عمومی میکنند یعنی اگر اندیشهای اجتماعی، سیاسی، حقوقی و مانند اینها باشد ترویج میکنند و در روابط اجتماعی، در نهادهای سیاسی، در متون حقوقی و مانند اینها مندرج میسازند.
طبیعی است که این مرحله نیز مانند مرحلهی پیشین و مراحل بعدی، بستری اجتماعی دارد اما باز هم افرادی باید باشند که از رهگذر کنش و عملکرد آنان، توسعهی دانش یا در مواردی که با ایدههای اقتصادی و صنعتی سر و کار داریم، تجاریسازی دانش صورت گیرد و اختراع به شکلی نوآورانه در آید و در جامعه مورد استفاده قرار گیرد و بازار پیدا کند.
اما هر کشف، ابداع، اختراع یا هر نوع دانش تولیدشدهی دیگری که به شکلی نوآورانه در جامعه توسعه یافته باشد، به هر حال کاربرانی میخواهد و مردم باید از آن استفاده کنند و به این ترتیب میتوان گفت که محصولات نوآوری (در معنای اعم، شامل کالاها و خدمات و نوآوریهای اجتماعی)، مصرفکنندگان یا استفادهکنندگانی میخواهند. استفاده، مصرف یا کاربری نیز گونهای از دانش است.
سرانجام، آخرین گونهی دانش در این دستهبندی، دانش بهبود یا اصلاح است که با به کار بردن دانش تولید، عمومی و استفاده شده، به آن تخصیص میزند، آن را تأیید میکند، تعمیم میدهد و یا حتی رد میکند و پیشنهاد دانشی جدید را مطرح میسازد. بخشی از دانش انتقادی در این گونه قرار میگیرد. دانش انتقادی ممکن است چندان خلاق نباشد که به راهحل منجر شود اما دانش پیشین را نفی کند. به هر حال، این نوع دانش نیز در چرخهی دانایی جامعه تا رسیدن دوباره به گونهی خلاقانهی دانش، نیاز است. آشکار است که اینها، نمونههای نوعی و ایدهآل دانش هستند و ممکن است هر گونهی دانش در جهان واقعی، ترکیبی از اینها باشد. خلاصهی بحث چهار نوع دانش و چرخهی تولید دانش در جامعه را میتوان به شکل زیر تجسم نمود:
سناریوهایی برای آینده
یکی از مشکلات جدی ما در ایران، ضعف در تولید دانش خلاق است. با توضیح گفتهشده، اغلب مقالات علمی و اختراعات متداول در کشور، دانش خلاق محسوب نمیشوند. باید روشن نمود که این سخن به آن معنا نیست که اصلا دانشمندان خلاق نداریم یا دانش خلاق تولید نمیکنیم.
کافی است افتخارات فعلی کشور گفته شود تا معلوم شود که به طور نسبی چه جایگاهی در جهان داریم. ما به شکلی تصاعدی در دو دههی اخیر، مقالات علمی بینالمللی تولید کردهایم و بر این مبنا، سریعترین رشد علمی را داشتهایم که 11 برابر میانگین جهانی است. از ده کشور برندهی المپیادهای علمی بودهایم.
در جهان، از 15 کشور دارای توانایی غنیسازی اورانیوم، 5 کشور تولیدکنندهی بیشترین مهندس، رتبهی14 تولید زیستفناوری، 5 کشور نخست تولید علم ژنتیک هستیم و از 20 کشور دارای دانشگاههای معتبر در رتبهبندی تایمز و نخستین کشور تولیدکنندهی دارو در خاورمیانه بهشمار میرویم. بنابراین، موضوعی که در اینجا مطرح میکنیم به معنای مشکل داشتن در تولید علم نیست بلکه چنان که گفته شد، به علم خلاق با توضیح پیشگفته ارجاع دارد.
در تمام جوامع، افراد اندکی به تولید دانش خلاق مشغولند اما در کشور ما به علل مختلف که بازگویی آن مجالی دیگر میطلبد، به مراتب کمتر از کشورهای پیشرفتهی علمی، به شکلی خلاقانه اندیشیده میشود.
بسیاری که تولید خلاق فکری دارند نیز به کشورهایی دیگر مهاجرت میکنند.
در واقع، نهاد علم و فضای دانشگاهها در کشور ما به علم خلاق در حال حاضر چندان بهایی نمیدهد و در حال ایجاد ویترین افتخارات تولید علم توسعهای و مصرفی است. به رغم ژستهای مختلف، دانش انتقادی و بهبود نیز وضع چندان مناسبی ندارد در حالی که میدانیم جهان آینده، جهان خلاقیت است. جهانی که در آن، بسیاری از شغلها خودکار میشوند و هوش مصنوعی بسیاری از کارها را بدون نیاز به دخالت نیروی انسانی به عهده میگیرد.
در آن جهان که در مرزهای خوشبینی و بدبینی میان 10 تا 30 سال آینده چیره خواهد شد، اموری که دو ویژگی روتینبودن و درآمدزا بودن را داشته باشند، یکی پس از دیگری توسط رباتها و هوش مصنوعی انجام میشوند.
برای نزدیکشدن به ذهن، خودپردازها را به عنوان جایگزین کارمندان بانک در نظر بگیرید که همهی ما مراجعه به اولی را اغلب بیشتر دوست داریم. در چنان جهانی، مصرفکنندگان بیشتر میشوند و مصرفها فرهنگیتر و هنریتر میشود و افراد خلاق، الگوریتمهای حل مشکل را به شکلی خلاقانه میآفرینند. نه هوش مصنوعی که نویسندگان و طراحان هوش مصنوعی صاحب قدرت و ثروت خواهند بود.
جهان خلاقیت، همچون سیلابی در حال نزدیکشدن به ماست و اگر سد نزده باشیم، به جای آبیاری مزارع، طعمهی آن خواهیم شد و به در استثمار جدیدی که بر خواهد آمد، در هم خواهیم شکست اما اگر پیشاپیش به استقبالش رفته باشیم و سناریوهایی آماده داشته باشیم، میتوانیم به جای تهدید نابرابری فزاینده، از آن برای ایجاد ارزشهای پایدار و متنوع و برابری بیشتر گروههای مختلف جامعه بهره ببریم.
برای این کار، همین امروز هم دیر است. باید فضای خلاقیت و ایجاد انسانهای خلاق را با ساختن جامعهای خلاق ممکن ساخت.
در این مجال کوتاه، نه میتوانیم و نه میخواهیم که از راه حلها سخن بگوییم اما دو سناریوی کلی را میتوانیم طرح کنیم. اگر به هر دلیل نتوانیم در این نوع دانش موفق باشیم، از بازندگان جهان آینده خواهیم بود و نمیتوانیم داراییهای مادی و معنوی موجود را به ثروت و سرانجام ارزشی پایدار تبدیل کنیم اما اگر در عرصهی تولید دانش خلاق موفق شویم، امکان حرکتی شتابان به سمتوسوی پیشرفت را خواهیم داشت.
یادآوری: این نوشتار در مجله تخصصی پیشران، شماره 22، اسفند ماه 1397 به چاپ رسیده است.
دیدگاهتان را بنویسید