جغرافیا چگونه به تاریخ و ذهنیت سیاسی ژاپن شکل داد؟
آرشیو مکاتبات دیپلماتیک انگلستان و ژاپن در پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم نشان می دهد که ژاپن بطور فعال تشویق می شده تا به چین و روسیه حمله کند.
استدلال این بود که انگلستان به عنوان جزیرهای در شمال غرب اروپا و ژاپن به عنوان جزیرهای در جنوب شرق آسیا سرنوشت جغرافیایی مشترکی دارند: هر دو ملتهایی دریانورد هستند که در جزیره خود از حجم عمدۀ منابعِ خاکِ اصلیِ اوراسیا محروماند. تنها مزیت عمده چنین ملتهایی، برتری مسیرهای تجاری و نظامیِ دریایی بر راههای خشکی است که باید با محاصره خشکی ها این مزیت نسبی را حفظ و تقویت کرد.
هالفورد مکیندِرSir Halford Mackinder پدر دانش جغرافیای سیاسی در سال 1904 در مقاله ای خطاب به انجمن سلطنتی جغرافیای انگلستان با نام «محور جغرافیایی تاریخ» The Geographical Pivot of History پیش بینی کرده بود با رشد و توسعه خطوط آهن و جاده ها در قلب قاره اوراسیا، نهایتا این قاره با در دست داشتن، عمده جمعیت، وسعت سرزمین و منابع، متحد و تبدیل به ابرقدرت بلامنازع جهان خواهد شد. او واحد سرزمینی اوراسیا را جزیره جهانی World Island نامید و انگلستان، امریکا و استرالیا را جزایر بیرونی Outer Islands نام نهاد. جرج اورول در رمان 1984 از نقشه ای برای آینده جهان سخن می گوید که حاصل تخیل او نیست بلکه پیش بینی انجمن سلطنتی جغرافیای بریتانیا است. برای حفظ استیلای جزایر بیرونی بر اوراسیا تنها یک راه وجود داشت: محاصره اقتصادی اوراسیا.
لازم بود آرایشی از جزایر حاشیه و کشورهای ساحلی اوراسیا (ژاپن، کره، تایوان، مالزی، سنگاپور، بحرین و …) به هژمونی جزایر بیرونی و قدرتهای دریانورد (آمریکا، انگلستان، استرالیا) الحاق شوند و خاک اصلی اوراسیا Heartland که قابل تصرف نظامی دائمی نبود، توسط این کشورها محاصره یا درگیر جنگهای داخلی گردد.
ابتکار کمربند و جاده چین (راه ابریشم) در واقع تلاشی است برای شکستن این محاصره اقتصادی نظامی.
جزایر و کشورهای ساحلی که در پروژه محاصره اوراسیا شرکت کردهاند در نیمه دوم قرن بیستم تقریبا همگی از رونق نسبی اقتصادی و نظام تجارت آزاد (مبتنی بر حمل و نقل دریایی) بهره برده اند. در کشور ما ژاپن، حکم نوعی آرزوی رمانتیک و دور دست را پیدا کرده است، نمادی از همه آنچه که ایران نبوده و نداشته است. چند دهه معجزه اقتصادی ژاپن عموما در تحلیلهای جامعه شناسانه ما ایرانی ها به اخلاقِ کاری، سخت کوشی، فداکاری، مذهب شینتو و در یک کلام فرهنگ ژاپنی ها نسبت داده شده است. در این روایتِ ایرانی، معمولا فقر و انزوا و گمنامی ژاپن در عمده طول تاریخ و سابقه توسعه طلبی نظامی آن فراموش می شود. واقعیاتی که طبیعتا ریشه در همان فرهنگ دارد و از آن جدا نیست.
درباره عقیل ملکی فر
آیندهپژوه پیشکسوت، اولین منتور تعالی کشور، بنیانگذار اندیشکده آصف
نوشته های بیشتر از عقیل ملکی فر
دیدگاهتان را بنویسید